امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 50
برچسب ها : حاج فردوسی, منهاج فردوسیان, رهبر معنوی, رسم الخط, سیروسلوک, سیر و سلوک, عرفان, نرم افزار, اپلیکیشن منهاج فردوسیان, اپلیکیشن حاج فردوسی, استاد اخلاق, استاد عرفان, درس اخلاق, معارف ناب, کمال واقعی, سعادت ابدی,
مژدهای به:
علاقهمندان به تکامل فردی؛
مشتاقان کمال واقعی؛
جویندگان سعادت ابدی؛
سالکان وادی سیر و سلوک؛
تشنگان معارف ناب اسلامی؛
خستگان صحراهای حیرت؛
پیکارکنندگان با نفس امّاره؛
لطمهخوردگان از وساوس شیطان؛
محرومان از استاد اخلاق و عرفان؛
نرمافزار «رهبر معنوی»، نشر آثار تربیتی «حاج فردوسی» منتشر شد.
لینک دانلود از سایت:
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 24
برچسب ها : منهاج فردوسیان حاج فردوسی رهبر معنوی سیروسلوک, سیر و سلوک, عرفان, نرم افزار, اپلیکیشن منهاج فردوسیان, اپلیکیشن حاج فردوسی, استاد اخلاق, استاد عرفان, درس اخلاق, معارف ناب, کمال واقعی, سعادت ابدی,
فقط بعد از صحبت با حاج فردوسی خواهید فهمید دلیل این همه محبوبیت ایشان چیست.
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 21
برچسب ها : حاج فردوسي,امام زمان(عج),تبلیغ,قوانین,موفقیت,منهاج فردوسيان,نظام تربیتی,قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر,بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد,طلاق, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف,صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
سلام
مشاهده میشود در خصوص علامه طهرانی دو دستهبندی، گروهی مخالف و گروهی موافق، ایجاد شده که مخالفین از الفاظ بسیار زشتی استفاده نمودهاند و به وی حمله کردهاند. اما از طرفی میبینیم که نماز میت ایشان را آیت الله بهجت خواندهاند که اگر این حرفهای مخالفین صحیح بود چرا آیت الله بهجت بر پیکر ایشان اقامهی نماز نمود؟
مطلب دیگر پیام تسلیت مقام معظم رهبری است که از الفاظ والایی برای ایشان استفاده کرده که نشان میدهد وی را تأیید مینمایند بدین شرح:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حضرات محترم حجج اسلام، آقایان حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی و اخوان.
خبر رحلت عالم عامل ربّانى، و سالک مجاهد روحانى، آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی را با اندوه و افسوس بسیار دریافت کردم و عمیقاً متأسّف و مصیبتزده شدم.
ایشان از جمله فرزانگان معدودى بودند که مراتب برجستهی علمى را با درجات والاى معنویّت و سلوک توأماً دارا بودند، و در کنار فقاهت فنّى و اجتهادى، به فقه الله الأکبر نیز که از مقولهی شهود و محصول تجربهی حسّى و مجاهدت معنوى است نیز نائل گشته بودند. فقدان آن عزیز براى آشنایان و ارادتمندانشان خسارتى دردناک و غمى هائل است.
اینجانب با قلبى اندوهگین و ملول به شما آقازادگان محترم و والدهی محترمه و دیگر فرزندان و اخوان و کسان و نزدیکان و نیز دوستان و ارادتمندان ایشان تسلیت مىگویم، و از خداوند متعال براى ایشان علوّ درجات و حشر با احبّه و اولیاء را مسألت مىکنم.
هنیئًا لَهُ ما أعدَّهُ اللهُ لإولیاء اللهِ و عبادِه الصّالحین. و سلام علیکم و رحمه الله.
سید علی خامنهای
یکی از مخالفین علامه طهرانی چنین مرقوم کرده است: آقای محمد حسین طهرانی که از سلسلهی شوشتریهی صوفیه است به خاطر تحریم فلسفه و عرفان از سوی مرجع اعلای شیعه مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و بیرون انداختن مسقطی از نجف اشرف به خاطر تبلیغات صوفیگری او، بنای یک عداوت خاصی را با مرحوم سید نهاد به حدّی که با دروغسازیها و تهمتهای بزرگ و تحریف واقعیتها حتی تحریف تاریخ زندهی معاصر سعی در تخریب چهرهی علمی و معنوی و خدشهناپذیر مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی را داشت.
انسان گاهی که در آثار چاپی محمد حسین تورق میکند میبیند بسیار کم پیدا میشود صفحهای باشد و در آن دروغ یا تهمت یا تحریف نباشد لذا هر از گاهی که روح ما با مطالب او مکدر میشود با تحقیق و تفحص از منابع موثق، واقعیتها را اعلام میکنیم تا دروغهای محمد حسین و فرقهی او بر ملا شود و کینه و عداوت صوفیه نسبت به شخصیتی مثل مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و سایر فقهاء شیعه روشن گردد.
توهین بزرگ صوفیه به مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی توسط محمد حسین طهرانی با یک ادعای بزرگ
و هشت دروغ و یک تناقض، آن هم فقط در یک صفحه از کتابهای آنها
محمد حسین طهرانی در کتاب روح مجرد ص ۱۰۵ میگوید: وی [سید حسن مسقطی] در صحن مطهر مینشست و طلاب را درس حکمت و عرفان میداد… اطرافیان مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی به ایشان رساندند که اگر او به دروس خود ادامه دهد حوزهی علمیه را منقلب به حوزهی توحیدی مینماید و همهی طلاب را به عالم ربوبی حق و حق عبودیت خود میرساند لهذا او [مرحوم سید ابوالحسن] تدریس علم حکمت و عرفان را در نجف تحریم کرد و به آقا سید حسن هم امر کرد تا به مسقط برای تبلیغ و ترویج برود. (منبع)
حال حرف کدامیک از این دو گروه مخالف و موافق را میتوان قبول کرد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
سلام علیکم
بارها عرض شد که راه اعتدال، نقد کلام است نه نقد متکلم. به عبارت ساده، اگر حدّ و مرز تصوف را مشخص کنیم، سپس بر طبق آن به نقد اشخاص بپردازیم، روش بهتری است و به صواب نزدیکتر میباشد. این که شخصی را در همهی جوانبش منحرف فرض کنیم، امکان ندارد و نتیجهای که میدهد، دقیق و واقعی نخواهد بود.
به عنوان مثال، شیطان که مظهر ناپاکیها و مرکز خباثتهاست و دشمن آشکار انسان میباشد، خالی از نقاط مثبت نیست. یکی از نقاط مثبت شیطان، ایستادگیاش بر قسمی است که در منحرف کردن فرزندان آدم خورد و تا روز قیامت، بر سر آن قسم ایستاده است.
مشاهیر عرصهی علوم انسانی، از یک منظر به پنج دسته تقسیم میشوند:
یک دسته، بنایشان بر صوفیگری است و حتی اسلام و قرآن و روایت را از دریچهی تعالیم صوفیانه مینگرند، اینان را «صوفی» میخوانیم.
یک دسته، بنایشان بر صوفیگری نیست ولی بسیار متأثر از آموزههای صوفیانه هستند، اینان را «صوفیزده» میخوانیم.
یک دسته، بنایشان بر غیرصوفیگریست ولی رگههایی از گرایش به صوفیه در کلام و اعمالشان یافت میشود، اینان را «صوفیگرا» میخوانیم.
یک دسته، بنایشان بر مبارزه با صوفیه است، اینان را «صوفیستیز» میخوانیم.
یک دسته، گر چه رغبتی به تصوف نشان ندادهاند ولی قدمی در مبارزه با تصوف هم بر نداشتهاند، اینان را «صوفیندیده» میخوانیم.
بر طبق این میزان، میتوان بر اساس آثار قطعی الصدور افراد، آنان را در یکی از دستههای پنجگانه قرار داد. به عنوان مثال، بنا بر آنچه مطالعاتم به آن دلالت میکند، برخی مشاهیر را در دستههای پنجگانه قرار میدهم. البته باز هم متذکر میشوم که این دستهبندی، مبنی بر سابقهی ذهنی من از این افراد و آثارشان است و معلوم نیست انطباق کامل بر حقیقت داشته باشد. شاید کسی که مطالعهی دقیقتر و عمیقتری در آثار برخی از این افراد داشته باشد، آنان را در دستهی دیگری قرار دهد.
برای دستهی اول (صوفی) میتوان از ملا سلطان گنابادی نام برد. وی سرسلسلهی صوفیهی گنابادی و صاحب تفسیر «بیان السعاده» و چند کتاب دیگر است. همچنین میتوان از میرزا حسن اصفهانی معروف به «صفیعلیشاه» نام برد. وی سرسلسلهی صوفیهی صفیعلیشاهیست. از دیگر افرادی که در این گروه میگنجند میتوان از «قطب محیی»، «میرزا بابای راز شیرازی» و «نجم الدین رازی» یاد کرد. راه ایمن، پرهیز از تعالیم این دسته از مشاهیر است.
برای دستهی دوم (صوفیزده) میتوان از آقا سید علی قاضی، آقا سید هاشم حداد، علامه حسن زاده آملی و شاگرد برومندشان آقا شیخ داوود صمدی نام برد. اینان در اساس تفکراتشان بسیار از تعالیم صوفیه تأثیر گرفتهاند. تعالیم این گروه، برای مبتدیانی که اصول فکری خود را پایهریزی درست نکردهاند، ضرر و خطر دارد و نباید ابتداءاً به این افراد مراجعه کنند.
برای دستهی سوم (صوفیگرا) میتوان از علامه طباطبایی، حاج شیخ علی پهلوانی و آیه الله جوادی آملی نام برد. علامه طهرانی نیز در این گروه میگنجد. این عالم فاضل، گُل بیخار نبود بلکه گُلی بود که خار داشت. یعنی اساس کارش بر صوفیگری نبود ولی رگههایی از تصوف در کلامش دیده میشد. راه معتدل در برخورد با اینگونه افراد، پرهیز کامل نیست بلکه باید با احتیاط، گلها را چید و از خارها احتراز کرد. علامه طهرانی (ره) آثار ارزشمند و قابل استفادهای دارد که میتواند مورد استفاده قرار گیرد، همچنان که «تفسیر المیزان» اثر استادش علامه طباطبایی (ره) عمدهی مطالبش قابل استفاده است.
نیز از برخی منبریهای مشهور میتوان نام برد امثال آقاسید عبدالله فاطمینیا، آقا شیخ کاظم صدیقی، آقا شیخ ناصر نقویان و آقا شیخ عبدالقائم شوشتری که در این دسته جای میگیرند.
برای دستهی چهارم (صوفیستیز) میتوان از میرزای قمی (ره) نام برد که در اواخر «جامع الشتات» به نقد صوفیه میپردازد. نیز آقا محمد علی کرمانشاهی که کتاب «خیراتیه در ابطال طریقهی صوفیه» را نوشت و دستور اعدام مظفّرعلیشاه، معصومعلیشاه و بُدلا را صادر کرد. همچنین مقدس اردبیلی (ره) که در «حدیقه الشیعه» به نقد تصوف پرداخته است و شیخ ذبیح الله محلاتی با نوشتنِ «کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه».
اما برای دستهی پنجم (صوفیندیده) چون ثمرهی عملی ندارد، از ذکر مثال، خودداری کرده و به اجمال عرض میکنیم هر شخصیت علمی که در دستههای چهارگانهی فوق نگنجد، جزء این دسته خواهد بود.
جمعبندی کلام: پیام رهبر معظم (حفظه الله) ناظر به بخشِ «گُل» علامه طهرانی و نقد ناقدین، ناظر به بخشِ «خار» علامه طهرانی است. هر دو درست میگویند ولی قضاوت اعتدالی همان است که عرض شد، یعنی از نیکیهایشان استفاده و از انحرافاتشان حذر نمایید.
موفق باشید
حاج فردوسی
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 26
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
سلام
تأکید شده در عبادات از جمله نماز به صورت جماعت شرکت کنید تا اگر روح شما ضعیف و آلوده است با اتصال به ارواح مؤمنین در جماعت، نماز و دعا شما قبول شود؛
۱. چگونه میتوانیم روح ضعیف خود را به ارواح قوی و مؤمن متصل نماییم؟
۲. آیا همین حضور در اجتماع مؤمنین خصوصاً موقع نماز و دعا در مساجد کفایت میکند یا اینکه همانند یک رابطهی جسمی که مثلاً دو نفر به هم دست میدهند و یک اتصال جسمی از این طریق رخ میدهد باید به این شیوه اتصال خاصی رخ دهد؟
۳. وقتی در اجتماع مؤمنین میدانیم فلان آقا از بقیه، مراتب تقوا و ایمانش بیشتر است، آیا هر چه به این فرد نزدیکتر باشیم اتصال روحیمان بیشتر شده یا همین که در آن جماعت حضور داریم کفایت میکند؟ مثلاً شخصیتی مثل مرحوم آیت الله بهجت (ره) در صف اول جماعت قرار دارد و ما در صف هفتم، آیا اگر جسممان را به صفوف نزدیک ایشان برسانیم، روحمان پیوندش نزدیکتر است یا خیر؟ یا این که در پیوند روحی، چنین چیزی وجود ندارد و همین که در جمع حضور داریم، ارواح مؤمنین به هم نزدیک هستند و در ارتباط میباشند؟
۴. آیا ارتباط تک نفره با ارواح آلوده، تأثیری بر روح ما نیز میگذارد؟ مثلاً میدانیم فلان فرد، آشکارا مرتکب گناهی شده و آلوده است و حتی گناهش مشهود است پس چنین فردی آلوده به گناه است اما جزو اقوام میباشد و جایی با هم برخورد نمودیم و سلام و علیکی و یک ارتباط حضوری برقرار شد، آیا این ارتباط چند لحظهای با فرد آلوده، بر روح ما نیز تأثیر دارد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
سلام علیکم
سفارش شده است که نماز و دعا را به صورت دستهجمعی بجا بیاوریم و در نماز، تأکید هم شده است، ولی نفرمودهاند به این دلیل است که روح ضعیف و آلودهی شما با اتصال به ارواح مؤمنینی که در جماعت شرکت میکنند، قوی شود. پس قسمت اول مطلب که نماز و دعا به صورت جماعت بهتر است، درست است ولی قسمت دوم، که روح ضعیف، قوی شود، معلوم نیست.
جواب ۱: قرار گرفتن در مجرای سنتهای الهی، روح انسان را از «نابود» به سوی «بود»، از «ضعف» به سوی «قوت» و از «تاریکی» به سوی «نورانیت» میبرد. قرآن کریم میفرماید: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (سورهی بقره، آیات ۲۵۶ و ۲۵۷)
ترجمه: پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به یقین به دستاویزى استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست. خداوند سرور کسانى است که ایمان آوردهاند، آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مىبرد و کسانى که کفر ورزیدهاند، سرورانشان [همان عصیانگران =] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مىبرند.
پس راه تقویت روح، «یوگا»، «مدیتیشن» و «ذن» نیست؛ بلکه بهترین و مطمئنترین راه برای تقویت روح، «منهاجی شدن» است؛ یعنی تبدیل اعتقادات خرافی به اعتقاداتی بر مبنای ثقلین و همچنین تبدیل اعمال نفسانی و شیطانی به اعمالی که در ثقلین (قرآن و عترت) آمده است.
توجه داشته باشید که بر اساس آموزههای دینی، «تقویت اراده و روح» داریم ولی «متصل کردن روح خود به روح قویتر برای وام گرفتن قوت» نداریم. به عبارت دیگر، تمام دستورات دینی برای این است که روح و حتی جسم ما، قوی شود ولی دستوری نداریم که خودتان را به این و آن متصل کنید تا چیزی از قدرت روحی یا جسمی آنان به شما برسد.
به عبارت ساده، وقتی به رستوران دعوت شدهاید، برای این است که در کنار میز یا سفره بنشینید و هر آنچه میخواهید را برگیرید و تناول کنید تا قدرت لازم را کسب نمایید؛ نه این که کنار میز افراد مختلف، زانو بزنید و با گردنی کج و چشمانی نیمهخفته، منتظر بمانید که او لقمهای از دهانش بیرون آورده و جلو شما بیاندازد یا در دهان شما بگذارد. اگر میرزا فلان و سید بهمان، همتی کرده و دست به اصلاح دیدگاهها و اعمالش بر طبق کتاب و سنت و عترت زده است، شما هم میتوانید این کار را انجام دهید و نباید با مالیدن صورت بر درگاه این و آن، به دنبال لقمهی جویده و آماده باشید.
جواب ۲: اصل اتصال روحی به مؤمنین، محل اشکال است و ثابت شده نیست. یعنی سند قطعی و روشنی نداریم که ما را امر کرده باشند که روحتان را به روح فلان مؤمن متصل کنید! پس وقتی چنین امری نشده است، معلوم میشود یا چنین اتصالی در کار نیست و یا ارزش ذاتی و اصیل ندارد و نباید به دنبالش بود؛ بلکه باید روی پای خود ایستاد و قدم راسخ در میدان مبارزه با نفس نهاد.
جواب ۳: در باب نماز جماعت فرمودهاند که هر چه مأموم به امام جماعت نزدیکتر باشد، ثواب بیشتری میبرد و صف اول بر صفوف دیگر، شرافت دارد ولی نزدیک بودن به شخص خاص، توصیه نشده است. بر عکس مکانها که مثلاً مسجد با غیر مسجد و حرم با غیر حرم، فرق بسیار دارد و حضور در آن، به خودی خود، شرافت محسوب میگردد. به عبارت ساده، توصیه شده است که در فلان مکان باشید ولی توصیه نشده که نزدیک فلان شخص باشید.
اگر کسی از این که استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ حُبّاً لَهُ عِبَادَهٌ؛ نگاه کردن به صورت دانشمند [دینی] از روی محبت به او، عبادت است» (الجعفریات، محمد بن محمد بن اشعث، صفحهی ۱۹۴، باب فی ذکر البنات) به نحوی استحباب نزدیک بودن را استفاده کند، نخواهیم پذیرفت؛ چون تصریحی به نزدیک شدن به مؤمنین و متقین در آن نیامده و چنین برداشتهایی از روش منهاجی ما به دور است؛ زیرا موجب تحمیل خواستهها و برداشتهای شخصی بر آیات و روایات میشود.
جواب ۴: آنچه معمولاً تأثیر میگذارد، رفاقت است نه سلام و احوالپرسی عادی. یعنی رفیق شدن با اهل فسق و اهل شبهه، موجب همصحبت شدن با آنان و همنشینی طولانی بوده و همین همنشینی طولانی و گوش دادن به سخنان پر شبهه و کفرآلود آنان، موجب نفوذ شبهه در دل و مکدر شدن صفای معنوی در طول زمان میگردد. به قول شاعر:
اسب تازی، در طویله، گر ببندی پیش خر * رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود
یعنی اسبی که میتازد اگر مدتی با خری که آرام و لنگلنگان قدم بر میدارد همنشین باشد، همرنگ او نمیشود ولی خلق و خوی او را میگیرد و از تاختن میافتد.
همچنین است کسی که در مسیر معنویت، بدون شک و شبهه میتازد، مدتی که با کافر یا فاسق همنشین باشد، آرام آرام از سرعتش کاسته شده و دچار شک و اسیر شبهات میشود. پس،
نخست موعظهی پیر موسفید این است * که از مصاحب ناجنس، احتراز کنید
البته برخی افراد، آنقدر خباثت باطنی دارند که میتوانند در یک ملاقات اندک و چند دقیقهای، مشعلی از شیطان در دل مخاطبشان برافروزند و با چند جملهی کوتاه، آتشی به خرمن اعتقاداتش بزنند. از طرف دیگر، برخی افراد، آنقدر قدرت عقیده و ثبات قدم دارند که سالها مجالست با کفره و فسقه و فجره، ذرهای در ایمان و عملشان تأثیر منفی نمیگذارد. پس میزان تأثیرگذاری دیگران در شما، به میزان تأثیرگیری شما از آنهاست؛ یعنی شاید در یک ملاقات چند دقیقهای، با یک پیشنهاد مواجه شوید که با پذیرش آن، دنیا و آخرتتان به فنا رود و شاید با سالها همنشینی و همصحبتی، تحت تأثیر کفر و فسق او قرار نگیرید.
جمعبندی کلام، این است که به طور معمول، ملاقاتهای کوتاه، اثری نمیگذارد یا اثرش بسیار اندک است و در مقابل، همنشینیهای طولانی، موجب تأثیرات عمیق میگردد. البته گاهی خلاف معمول اتفاق میافتد و یک ملاقات کوتاه، اثر عمیقی میگذارد که سالها همنشینی، چنان اثری نگذارد.
موفق باشید
حاج فردوسی
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 35
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
سلام
عطف به نامهی قبلی (نامهی ۴۵۶) و با تشکر از پاسختان، بفرمایید:
۱ ـ در مقابل چنین افرادی با چنین تفکری ما چکار کنیم؟ چگونه از دین و خدا دفاع کنیم، وقتی با چنین افکاری به خدا و امامان حمله میکنند، حتی بعضاً اینان بچه هیئتیهای دیروز بودهاند؟
۲ ـ با توجه به توضیحی که فرمودید، مشخص نیست شاید فردا روز هم ما دچار چنین افکاری بشویم؛ لذا چه کنیم ما نیز مثل این افراد ایمانمان غبارآلود نشود و این خطر بس بزرگ برای هر فرد است که ناگهان عاقبت به شر شود؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
سلام علیکم
جواب ۱: معمولاً بخش زیادی از ارتدادها و کفرگوییها بر اثر فشارها ایجاد میشود. مثلاً فشارهای اقتصادی، خصوصاً اگر همراه با بیماریهای سخت و مزمن هم باشد، ایمانهای رایج را متزلزل کرده و یقینها را تبدیل به شک میسازد. همین افراد اگر در شرایط مناسب قرار گیرند، خودشان از گفتههای کفرآمیزشان توبه کرده و اظهار ندامت میکنند. پس یکی از بهترین کارهایی که میتوان برای دفاع از اسلام و مسلمین انجام داد، سر و سامان دادن به امور زندگی مردم است تا فشار زندگی، صاحبان ایمانهای معمولی را به کفرگویی وادار نکند.
این اصل که «برخوردار»، راضی است و «محروم»، ناراضی، در قرآن کریم آمده است، میفرماید: «وَ مِنْهُم مَّن یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُواْ مِنْهَا رَضُواْ وَ إِن لَّمْ یُعْطَوْاْ مِنهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ» (سورهی توبه، آیهی ۵۸) ترجمه: و برخى از آنان در [تقسیم] صدقات بر تو خرده مىگیرند، پس اگر از آن [اموال] به ایشان داده شود، خشنود مىگردند و اگر از آن به ایشان داده نشود، ناراضی میشوند.
همین افرادی که دچار شکایت از خدا و روزگار و حکومت و غیره هستند، اگر آب و علفشان تأمین شود، دست از شکایت کشیده و پی روزگار خویش میگیرند. این که داعش در هزاران فرسخ دورتر، دست و سر کسی را بریده یا تعدادی از زنان یزیدی را به عنوان کنیز فروخته، فقط بهانهای برای عقدهگشایی و گِلهکردن از سختی روزگار است. کسانی را میشناسم که بسیار به روحانیت و نظام اسلامی، بدبین و ناسزاگو بودند، سپس به استخدام برخی نهادهای دولتی درآمده و با درآمد بالا و وامهای کلان و کمبهره به زندگیشان سر و سامان دادند و الان از مدافعان جدّی و سینهچاک حاکمیت محسوب میشوند.
اما راه درمان این حالت، یکی همان بود که عرض شد، یعنی اگر دستتان میرسد، کاری کنید که اوضاع اقتصادی و آب و علف مردم، تأمین شود. راه دیگر را شاعر گفته است:
گفت: او را نیست غیر از درد قُوت * پس جواب احمق، اولیتر، سکوت
به عبارت ساده، آن کسی که از خدا و پیامبر و امام زمان و رهبر و دولت و مسئولین شکایت دارد، اصل شکایتش از ناداری است و گرنه کینهی شخصی ندارد و جواب چنین کسی، سکوت است.
جواب ۲: از سویی تحمل انسانها، حدّ مشخصی دارد، حتی بهترین مؤمنان نیز در شرایط سخت، دچار تزلزل ایمان میشوند. قرآن کریم میفرماید: «إِذْ جَاؤُوکُم مِّن فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَ إِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا * هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا» (سورهی احزاب، آیات ۱۰ و ۱۱) ترجمه: هنگامى که از بالاى [سر] شما و از زیر [پاى] شما آمدند و آنگاه که چشمها خیره شد و جانها به گلوگاهها رسید و به خدا گمانهایى [نابجا] مىبردید. آنجا [بود که] مؤمنان در آزمایش قرار گرفتند و سخت دچار تزلزل شدند.
حتی پیامبر خدا نیز در شرایط سخت، بیتابانه به جستجوی یاری خداوندگار بر میآید. قرآن کریم میفرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَ الضَّرَّاء وَ زُلْزِلُواْ حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ» (سورهی بقره، آیهی ۲۱۴) ترجمه: آیا پنداشتید که داخل بهشت مىشوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد بر [سر] شما نیامده است آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند تا جایى که پیامبر [خدا] و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند: پس پیروزى خدا کى خواهد بود؟ آگاه باش که پیروزى خدا نزدیک است.
و از سوی دیگر، چارهای از ابتلائات نیست و همه باید دچار بلاهای مختلف شوند که میفرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَ الأنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» (سورهی بقره، آیهی ۱۵۵) ترجمه: و قطعاً شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماییم و مژده ده، شکیبایان را.
پس تنها راهی که میماند، این است که در دعاهای خود، خالصانه از خدای تعالی بخواهید که آزمایشهایی سبک و متناسب با ایمانتان برایتان بفرستد تا بتوانید سرافراز از آن خارج شده و روسفید شوید.
جمعبندی سخن این شد که از سویی آمدن بلا و آزمایش، حتمی است و از سوی دیگر، ایمان افراد، محدود است؛ پس تنها راه، این است که از خدای متعال بخواهید که بلاها و آزمایشاتی به اندازهی ایمانتان بفرستد که بتوانید به راحتی از عهدهاش بر آیید.
موفق باشید
حاج فردوسی
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 40
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
سلام /
در رادیو منهاج فردوسیان کلیپ صوتیای با عنوان «آخرین کلمات!» با موضوع: گزارش وضعیت، لحظاتی قبل از سقوط هواپیما در نزدیکی ارومیه (۱۹-۱۰-۱۳۸۴) / ترس از مرگ، در لرزش صدایش مشخص است. با صدای شهید محسن اسدی محافظ سردار کاظمی منتشر شده است.
هر کس در چنین حالاتی بین مرگ و زندگی قرار بگیرد چنین ترسی در او ایجاد میشود و چه زیبا بود که در این ترس، ذکر صلوات و شهادتین بر لبان این سربازان اسلام جاری بود و این آخرین کلامشان در دنیا بود.
حال متوجه نشدم انتشار آن در رادیو منهاج فردوسیان چه پیام عقیدتی برای اصحاب منهاج فردوسیان داشت؟ کاش در انتهای همان پست، یک عنوان هم میزدید: پیام این پست برای منهاجیان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
سلام علیکم
غرض از انتشار آن بُرش صوتی (کلیپ)، متذکر کردن اصحاب منهاج فردوسیان به آخرین لحظات زندگی دنیوی است. چیزی که برای تمام ما اتفاق خواهد افتاد. آن لحظه، انتهای زندگی دنیا و آغاز زندگی ابدی است. به عبارت دیگر، «منهاج» به پایان میرسد و حرکت به سوی «فردوس» آغاز میگردد و خوشا به حال کسانی که یک عمر، با پاکی عقیده و صلاح عمل زندگی کرده و از لحظهی جدا شدن روح از بدن، به سوی درجات عالیه، پَر میگشایند و به آغوش آرامش جاودانه پرواز میکنند.
برخی تصاویر، فیلمها و صداها، نیاز به توضیح اضافه ندارند و همین که بیننده یا شنونده بتواند خود را در آن حال و هوا تصوّر کند، تأثیر عمیقی بر روح و روانش خواهد گذاشت.
موفق باشید
حاج فردوسی
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 35
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
سلام
پیرو نامهی شمارهی ۴۷۱، ضمن تشکر از پاسختان؛ شبههای ایجاد شد و آن اینکه آیا روز اربعین، روز عزا میباشد؟ در صورتی که در این روز، شهادتی رخ نداده و در بین امامان، فقط اربعین و چهلم برای امام حسین(ع) وجود دارد. حال آیا این روز جزء روزهای حزن و عزا میباشد یا خیر، برای تأکید بر بزرگداشت امام حسین(ع) و عظمت ایشان، اربعین در تاریخ قید شده است؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
باسمه تعالی
سلام علیکم
تنها روزی که به عزاداری در آن امر شدهایم، روز عاشوراست و حتی در روز شهادت استاد اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و امیر المؤمنین (علیهالسلام) نیز امر به عزاداری نشدهایم. اما از آنجایی که اشک ریختن بر مصائب حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) بسیار پرفضیلت و کمالبخش است، خوب است مناسبتهای مختلف را بهانه قرار داده و از فضیلت گریستن بر آن جناب، بهرهمند شویم. یکی از این بهانههای خوب برای گریستن، آمدنِ کاروان اسراء اهل بیت (علیهمالسلام) به کربلاست که در روز اربعین اتفاق افتاده و مایهی تجدید عزا شده است. از اشکالات برخی منبریها این است که در مراسم جشن میلاد ائمهی طاهرین (علیهمالسلام)، ذکر مصیبت و اشک را ترک میکنند، در حالی که تشکیل جلسهی جشن میلاد، بدعت است، یعنی ریشهای در آیات و روایات معتبر ندارد و یکی از بهترین وجوهی که آن را مشروع و موجّه میسازد، این است که بهانهای برای گریستن بر غربت و مظلومیت حضرت خامس آل عبا (علیهالسلام) باشد.
پس شایسته است که اصحاب منهاج فردوسیان (ایدهم الله فی الدارین) اینگونه بهانهها را غنیمت شمرده و باغچهی روحشان را با زلال اشک، آبیاری نمایند که حاصلش، قُرهُ العین است. ان شاء الله تعالی
موفق باشید
حاج فردوسی
امتیاز بدهید :
موضوع : | بازدید : 27
برچسب ها : حاج فردوسي, منهاج فردوسيان, قرآن, عرفان, اسلام ناب, تشيع خالص, سير و سلوک, سير الي الله, معرفت, معرفة الله, قاضي, علامه طباطبايي, علامه طهراني, منهاجي, نقد منهاج فردوسيان, اشکالات منهاج فردوسيان, اشکال حاج فردوسي, ظهور, امام زمان, امام عصر, بهجت, آيت الله بهجت, سيد هاشم حداد, پناهيان, محمد شجاعي, مرکز نشر, آيت الله, تصوف, صوفي, رسم الخط, قرآن, القرآن العظيم, القرآن العزيز, القرآن المجيد, رسم الخط حاج فردوسي, رسم الاملاء,
.: Weblog Themes By Pichak :.